پزشک است و پر از دغدغه...
پزشک است و پر از دغدغه
مادر است و پر از مهر ...
این روزها بی تابی و تلاشش را برای کمک به جبهه مقاومت میبینم و میشنوم. به حالش غبطه میخورم. میدانم کمک به مردم لبنان و حمایت از محور مقاومت این روزها خط مقدم هر انسان و هر مسلمانیست...
مطیع امر رهبر است. دلداده ی اوست... از روزی که حضرت آقا فرمودند" بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب الله سر افراز بایستند" شاهد تلاش های بیش از پیشش بوده ام.
می گوید همه و همه باید بدانند حکم جهاد رهبرمان چه طوفانی به پا کرده است. تاکید میکند این روزها کمک هایی که به محور مقاومت و مردم لبنان میشود اعلام عمومی اش خالی از لطف نیست، اصلا بشود صدقه آشکار... شاید این روزها کمک علنی به این مردم اجر بالاتری داشته باشد و سه اثر برای آن ذکر میکند، اول اینکه امید را در دل مظلومان زیاد میکند، دوم باعث تشویق دیگران برای کمک و همدلی می شود در آخر وحشت دشمنان را افزایش میدهد. مگر نه اینکه در یکی از غزوات، پیامبر (ص) به زنان مدینه فرمودند دیگ هایی بیاورند و زیرشان آتش روشن کنند تا دشمن از تعداد زیاد دیگ ها به ترس بیفتد که اگر دیگ هاشان این تعداد است خودشان چند نفر اند؟
میدانم که یکسال است ماهیانه مبلغی را برای کمک به مردم لبنان واریز میکند و از مهر ماه امسال کمکش را روزانه کرده است، واریز مبلغی روزانه برای کمک به مردم لبنان...
میبینم، حس میکنم و اطمینان دارم در سمت درستی از تاریخ عمرش در حرکت است. وقتی پای حرف ها، دغدغه و آرزوهایش برای مردم جهان می نشینم
از برق نگاهش یک چیز را می فهمم: قرار است اتفاق بزرگی بیفتد...
راستی سهم تو در نابودی اسرائیل چیست؟